• وبلاگ : رفيق باز سينه سوخته
  • يادداشت : از خانه خرابان جهانم ...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 26 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    واقعا ديريست كه از خانه خرابان جهانممممممممممممم

    بر سقف فرو ريخته ام چلچه اي نيستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

    دلگيرم هنزواما نااميد نيستم....دلم خونههنوز اما ايمانم كمكم ميكنه....غصه دارم هنوز اما چشمهام به راهه فرداست

    هنوز تنم زخمي درده اما ميدونم..ميدونم كه دوام ميارم...براي ديدن صبح زيباي فردا كه ميدونم مياد بايد قوي وبا انرژي باشم..بايد تاب بيارم...ايشالله پرش رفته وكمش مونده...من امتحان كردم

    زندگي سخت..بي رحمه...نامرده...اما با تمام بديش وسختيش تاحالا نتونسته منو شكست بده...بقول اون متن تو تقويمم من زندگي رو خجالت زده ميكنه وبه همه ارزوهام ميرسم..بلكه بگم من زندگي رو از رو ميبرم وبه خوشبختي وشادي وموفقيتي كه حقمههههههههههههه ميرسيم..حالا ميبيني زندگي...من باهات نميجنگم چون جنگ از انخداست..اما مغلوبت نميشم بدون كه هستم...سراپا هرچند خميده...استوار هرچند لرزون...خندان هر چند از درون گريون....

    هادي جاتن مطالب وبلاگت نرااحتم نميكنه گلم بلكه بيشتر بخاطره خودت ناراحتم..من خودم گه گاهي اين حسو تجربه ميكنم مثل اون شب ديدي كه؟؟؟؟؟/اما باز از لاكه خودم در ميام..باز يه يا علي ميگم يه توكلتو الي الله ودرست ميشم..اما داشتن اين حس بقول خودت برا تمام طول زندگي فاجعه ست...دلم برا تو شور ميزنه گلم...دوست ندارم اينقدررر نا اميد..اينقدر خسته واينقدر دلشكسته باشي گلم...كاش كاش بتونم يه روز باهات به اين نتيجه برسم كه زنديگ داره بازيت ميده وتو اجازه دادي هر كار دلش ميخواد باهات بكنه...بياد اون روزي كه در مورده شادي وشاد بودن به توافق برسيم...بهرحال منكه دست از سرت برنميدارم داداشي جونم...پابه پات ميام تا بشي اوني كه روي اين زندگي پر رو رو كم كني...هرچي نباشه داداشه خودمي ديگه ..بيا به ميدونو نترس داداش اين زندگي كه عينه شير ميغره وهاي وهوي ميكنه بخاطره ترسه ماست..اگه تو چشاش نگاه كني ويه پيشته محكم بگي ..مثل يه بچه گربه درميره.....شادددددد باشي واميدوارو روي زندگي كم كن...در پناه يزدان