• وبلاگ : رفيق باز سينه سوخته
  • يادداشت : ده روز عاشقي تموم شد
  • نظرات : 3 خصوصي ، 33 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    ســـلام هـــادي جووون
    خووفي ؟
    مرسي اومدي پيشم داداشي اين حرفا چيه ميزني تو زبونتو گاز بگير خيلي لطف داري تو ... .. حالا پرسپوليس با کي بازي داشت ؟ نتيجش چي شد ؟ من که نميرسم تلويزيون ببينم از فوتبال هم زياد خوشم نمياد مگه اينکه تو بهم بگي يا دوستام ! ..... هادي جوون مي تونم وب خوشگلتو لينک کنم ؟
    عزيزمي .............
    باباي ..........
    ســـلام هـــادي جووون
    خووفي ؟
    مرسي اومدي پيشم داداشي اين حرفا چيه ميزني تو زبونتو گاز بگير خيلي لطف داري تو ... .. حالا پرسپوليس با کي بازي داشت ؟ نتيجش چي شد ؟ من که نميرسم تلويزيون ببينم از فوتبال هم زياد خوشم نمياد مگه اينکه تو بهم بگي يا دوستام ! ..... هادي جوون مي تونم وب خوشگلتو لينک کنم ؟
    عزيزمي .............
    باباي ..........

    راستي هادي جان يه متني رو توي وبلاگم نوشتم بعد بصورت شعر هم اون رو نوشتم . خوشحال ميشم نظرتو بدونم .

    منتظرم

    در پناه حق . ياعلي

    سلام هادي جون . عجرت با امام حسين ، انشاالله هرکي خالص عزاداري کرد مرادشو بگيره .
    راست ميگي اي کاش محرم ده روز نبود يا تا ده سال بعد فاصله ش نبود
    بالااخره زنجير گيرم اومد ولي روزي که اصلا باورم نميشد مراسم باشه و هيچ دسته اي در کار نبود و فقط محله ما مراسم داشت
    چه حالي داشت اون موقع که يکي از رفيقام يه جفت زنجير بهم داد ، قربون خدا برم که نخواست امسال بدون زنجير از محرم خداحافظي کنم
    روز آخر دهه که به خاطر بعضي مسائل مجبور شدم ساعت دوازده شب تو بارون پياده برگردم خونه و يه سينه پهلو درست و حسابي کردم ، طوريکه

    وقتي زنجير زدم ديگه نفسم بالا نميومد
    ولي همون شب که پياده رفتم خونه با يه تراک 1 دقيقه اي که فکر ميکنم ماله وبلاگ خودت بود ، تو خونمون تنهايي سينه زدم . براي اولين بار

    احساس کردم دارم خالص عزاداري ميکنم ...
    همون که ميگفت : بيا در کشتي نجات حسين اگر ساحل طلبي ... (گذاشته بودم رو تکرار)
    نصف شبم دراز کشيده بودم که بخوابم ، که يکدفعه حس کردم علمي که با دوتا از دوستام تو بارون برده بوديم ، يکدفعه اومد رو کتفم ولي بدون هيچ

    سنگيني و فقط تورشو کنار صورتم احساس ميکردم درست مثل همون موقعه که توي بردن علم تورش بقل صورتم بود .
    نميدونم شايد خيالاتي شده بودم ولي بازم دوست داشتم هميشه تو همون خيال بمونم .
    موقع بستم تور به علم هم تا ميخواستم دعا کنم اولين نفري که مي اومد تو ذهنم تو بودي و مادرت ، ولي همه ميدونيم که دعاي مادر از هر دعايي با

    ارزشتر تره و هميشه اگر حاجتي خواستي اول از همه از مادر خودت بخواه دعا کنه .
    بهتره تا اداي معلم ديني مون رو در نيووردم ازت خداحافظي کنم .بازم شرمنده زياد شد

    آهنگ وبلاگتم راستي خيلي قشنگه ايول
    محتاجيم به دعا داش هادي - دست علي به همرات يا حق

    از نظري كه دادي ممنون

    آره خودتو مي گفتم ايشاالله درست مي شه هم قلبت هم عشقت

    به من هم سر بزن

    يا حق

    سلام

    سلام

    خوبي داداي گلم ؟

    هنوز نخوندم ببخشيد ولي اومدم حاضري بزنم بگم من اومدم باخت پرسپوليسم تسليت

    عزيزم بعدا ميخونم الان بايد به خيلي ها سر بزنم

    موفق باشي

    ياعلي

    سلام داداشي هادي جوون ................

    خووفي ؟....................

    مرسي اومدي پيشم .. جاي ما حسابي تو مزار شهدا خالي بود خوش به حالت ....

    اگه قسمت تو باشه بدون مال تو ميشه آرزو رو ميگم هر چي فکرتو درگير کني از همه

    چي عقب ميوفتي ......هر چي دوست داري بنويس تو وبت هميشه اين بوده و

    هست کسي که تو رودوست داشته باشه مي خونه ................

    عزيزمي ...........................

    باباي ..........

    سلام

    هادي جان خوبي

    من چند روز نبودم نتونستم سر بزنم

    خيلي متنت قشنگ بود

    باي

    ببين كد لينك چيه

    ممنون ميشم برام بگي

    سلام

    خوبي

    مرسي امدي

    دستت درد نكنه

    ممنون

    بازم سر ميزنم

    قربانت

    الهام

    سلام آقا

    خوبي؟

    مرسي دستت درد نكنه خيلي توپه

    جواب كي رو ندادم؟

    سلام هادي

    دمت گرم كه امسال شد قاطي بشي و نوكري امام حسين رو بكني

    انگار من لياقتشو نداشتم امسال و ...

    بهر حال انشاالله خود امام حسين سرو ساموني به دلاي آشفتمون بده

    يا علي

    + گلك 

    سلام

    واقعا عالي بوووووووووووووددد

    سلام هادي جوون

    من آپم ....

     <      1   2   3      >