سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

آمار وبلاگ
u کل بازدیدها : 152922

u بازدیدهای امروز :11


:: خبرنامه وبلاگ ::

 


:: وضعیت من در مسنجر ::

:: لوگوی رفیق باز ::

بهار 1385 - رفیق باز سینه سوخته

:: لوگوی دوستان ::









 عنوان مطلب: خاطرات کوه

سلام دوستای عزیز. مرسی که در پست قبلی بنده رو تنها نذاشتید و بهم سر زدید. دستتون درد نکنه. ما روز یکشنبه ، همین امروز با داوود و میثم و مسعود (پسرخاله چهارده ساله میثم) و امین پسردایی داوود رفتیم کــوه . اولش قرار بود که من مثل همیشه قلم و کاغذمو با خودم ببرم و مو به مو همه چی رو بنویسم که تو ماشین بابام (بابام برد ما رو برسونه) گم شد. یعنی فکر کنم که تو ماشین گم شد. چون وقتی از ماشین اومدم پایین خبری از خودکار نبود. خلاصه ما رفتیم کوه و رفتیم همون غاری که خودم کشفش کردم. تا ساعت چهار و پنج بعد از ظهر کوه بودیم. خیلی حال کردیم جاتون خالی . چندتا عکس هم انداختیم. دوربین دیجیتالی نبود با همین دوربین عکاسیها انداختیم و بعدش اسکنش کردیم که یه خرده کیفیتش اومده پایین. حالا شما عکسها رو ببینید و توضیحاتش رو بالای اون بخونید.

این عکس من و میثمه . لباس قرمزه منم . اونم موزه که تو دستمه. این اولین عکسی بود که گرفتیم.



اینجا هم داریم میرقصیم. رقص کردی . اینجا چهار نفری عکس انداختیم اما اون دو نفر یه خرده مبتذل بودند و وضعشون بد آموزی داره . داوود و پسر داییشو میگم.


این هم آخرین عکسی که با همین دوربین گرفتیم. این عکسو غروب همین امروز توی پارک محله خودمون گرفتیم. بازم من و میثم . اینبار لباس قرمزه میثمه . قابل توجه اکرم خانم : من قدم کوتاه نیستا. آخه تو این عکس کوتاه نشون میده. باید بدونید که میثم 188 قدشه . به خاطر همین من کوتاه نشون میدم.ولی اکرم خانم به قد ربطی نداره. مهم اینه ما کوچیک شماییم.


خب حالا جملاتی که ما کلی بهشون خندیدیم رو بخونید:

الته من و میثم چت کرده بودیم . مثلا همیشه بعد از کشیدن توتون دوسیب ما چت میکنیم.
من با صدای بلند دادا زدم : بچه ها اگه گفتید جای کی اصلا خالی نیست ؟ بچه ها هم داد میزدند : مهــــــــــــــرداد ! اینبار میگفتم: بچه ها اگه گفتید جای کی اصلا خالی نیست ؟ بچه ها هم داد میزدند: حــــــــــامد ! البته همش شوخی بود. بعدش چون خیلی با میثم چت بودیم و چت کرده بودیم رو چیزای بی مزه به یه جمله دیگه خیلی خندیدیم. نوار مریم حیدر زاده گذاشته بودیم ، همه ساکت، همه تو حس بودیم، قلیون دست من بود ، میثم خطاب به مریم حیدر زاده گفت : فقط من نـــمیدونم چی میگه !!! به این جمله بی مزه هم خیلی خندیدیم.چون معمولا میگن فقط من میدونم چی میگه ! خلاصه یکشنبه ششمین روز سال هم خوب یا بهتر بگم عالی گذشت. یه چیزی هم که خیلی با حالترش کرده بود این بود که روز قبلش میثم و داوود دعواشون شده بود و به خاطر همین تو کوه مرتب گیر میدادند رو هم و به همدیگه متلک میگفتند من هم از خنده مرده بودم.خب دوستای عزیزم بازم ازتون ممنونم که منو تنها نمیذارید. امیدوارم تعطیلات همچنان بهتون خوش بگذره و عیدی های درشت درشت بگیرید! چاکر شما هادی


[یکشنبه 85 فروردین 6] [نظر شما()]

 عنوان مطلب: پسرهای ایرونی از خودشون دفاع کنند

سلام به دوستای عزیزتر از جانم . حالتون چطوره ؟ خوب هستید ؟ فاطیما (ورود ممنوع) نظرت در مورد قالب چیه ؟ حالا خوب شد ؟ امیدوارانه شده ؟ معلومه که شده ، فقط خداکنه دلمون هم امیدوار بشه. بگذریم. خب دوستان متنی که این پایین میخونید رو از وبلاگ "فقط دخترها وارد شوند" گرفتم که بدجوری گیر داده رو پسرا. این متن خیلی توجه منو جلب کرد. خواستم نظر شماها رو هم بدونم.

خصوصیات پسر های ایرونی: (از قول مانیا خانم)

ابرو های برداشته شده.(تیمیس)

چشما شون بیشتر از عقلشون کار می کنه.

قد کوتاه تا دلت بخواد.

تا یه دختر میبینن مثل جوجه راه می افتند دنبالش.

آبرو که اصلا" نمی دونند چیه.

هندس فری توی گوششونه ولی از مبایل خبری نیست.(واسه افه دیگه)

ماشین بابای بد بختشون شون رومی دزدند با رفقا میرند داغونش می کنند.

چشمک زدن تیک عصبیشونه.

اگه یه روز متلک نگن زبونشون میخ در میاره.

اگه میخوای یه چیزی. رو همه ی دنیا بفهمند به یه پسر بگو(خیالت تخت فقط بهش بگو به هیچ کس نگه!!!)

زبون باز ترین و پاچه خوار ترین موجودات روی زمین.

دوست دارم و عاشقتم جزو حرفهای عادی شونه و به همه میگن که فقط به تو این حرفو میزنم.

................................................................

حالا این هم نظر من : (البته ببخشیدا دختر خانوما، قاط زدم) منظورم تموم دخترا نیست !

سلام.

مال ما پسرا ؟

آره منم دیدم.

ماشالله دهنم هم کنترلش دست خودم نیست.

بهشون میگم آبجی.

سر این ماجرا بیست بار دعوا کردیم.

تازه من اصلا ماشین سواری دوست ندارم.

خدا داده فقط موتور سواری.

اصلا بلد نیستم حتی چشمک بزنم.

اتفاقا راز نگه دار هم هستم.

دمت گرم.(پاچه خوار)

با مورد آخرت هم مخالفم.

اینایی که گفتی خصوصیات پسرا بود؟

.........................................

پسر وقتی ابرو برداره تازه میشه دختر!

تا اونجایی که من دیدم و شنیدم دخترا همیشه از پسرا قد کوتاه تر بودند !

تا یه پسر هیکلی و خوشتیپ و بچه مایه دار میبینن تندتند خدا خدا میکنن که بیاد و باهاشون دوست بشه.

آبرو ! اینو بگم دعوا میشه .

دخترا هم اگه ماشین باباشونو نمیدزدند به خاطر اینه که اصلا مال ماشین سواری نیستند.

..............

باقیش بماند.

موفق باشی.

عیدت هم مبارک.

من آپم.

بای.

................................................................

خب حالا خواستم نظر شما رو بدونم. خوشحال میشم درست و حسابی در موردش بحث کنیم. سوژه ی خوبیه.نظرتونو راجع به قالب هم بگید. یاعلی.

پاورقی:

از دختر خانوما معذرت میخوام ( به خاطر نظرم ) منظورم همه دخترا نبود. اون لحظه هم قاط زده بودم


[شنبه 85 فروردین 5] [نظر شما()]

 عنوان مطلب: اولین روز سال بد نبود

nlسلام دوستای عزیزم. خوب هستید ؟ چطورین ؟ خوش میگذره ؟ دارید با تعطیلات حال میکنینا ! درسته ؟ سال نوتون هم مجددا مبارک باشه.ایشالله به همتون خوش بگذره.

واسه ما که اولین روزش خوب بود. حداقل از پارسال خیلی بهتر بود. بذارید واستون تعریف کنم که اولین روز هشتاد و پنج چطور گذشت ؟! بخونید فقط لطفا نخندید.

روز بیست و نه هشتاد و چهار قرار گذاشته بودیم که من و میثم و داوود فردا (یعنی اولین روز هشتاد و پنج) بریم بیرون. (مهـرداد رفته همـدان، حامد هم همچنان مشغول پذیرایی از مهمونای دانشگاهشونه.(

بالاخره فردا شد و داوود ساعت هشت اومد دنبالم. رفتیم دنبال میثم. میثم هم اومد و بعد از عید مبارکی و روبوسی گفتیم حالا بریم کجا ؟ کلی فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که یه قلیون ببریم و بریم طاق بستان، نهار هم همونجا بخوریم. رفتیم، از همه شهرها مسافر اومده بود، خیلی شلوغ بود. خلاصه یه جایی پیدا کردیم و نشستیم و قلیون رو چاق کردیم و زدیم تو رگ. داشتیم قلیون میکشیدیم که گشت نیرو انتظامی اومد و به میثم اشاره داد که بیا اینجا. میثم هم رفت و افسره بهش گفت اینجا خانواده نشسته برید یه جا دیگه. که یهو یه فردین (خدا رحمتش کنه) اومد وسط . یه آقای اصفهانی که با دوتا دختر و همسرش چند قدمی اونطرف ما بودند با لهجه اصفهانی گفت جناب سروان اینا که مزاحمتی ندارند. افسره هم بی خیال شد و رفت. بعدش همون آقاهه بحث سیاسی راه انداخت در مورد جمهوری اسلامی! کم کم نزدیکمون شد و نشست کنارمون و قلیون رو گرفت و شروع کرد به کشیدن. داوود هم که کنار من نشسته بود خیلی آروم گفت : من گفتم سلام گرگ بی طمعه نیست ! حالا بقیشو بخونید.

ساعت یازده و نیم بود که دلمون بدجوری ضعف میرفت. رفتیم سه تا ساندویچ خوردیم و پا شدیم بیایم خونه که داوود گفت بچه ها پایه هستید بریم در بند صحنه ؟ من و میثم هم که از همه الافتر گفتیم آره هستیم.خلاصه رفتیم خونه و یه خالی بندی کردیم و اومدیم بیرون . زنگ زدیم آژانس، یه پراید فرستادند . خلاصه رفتیم دربند اونجام کلی حال کردیم. ساعت شش کرمانشاه بودیم. ساعت شش هم بازم با داوود و میثم رفتیم قهوه خونه و نشستیم پای قلیون (گلک جان شرمندتم، بابا بی خیال این قول بشو). تا ساعت هفت. آخرش هم ختم شد به یه حموم که این حموم باعث شد آخرین قسمت سریال حس سوم رو نبینم.

خلاصه سال نو رو با کلی عشق و حال شروع کردیم.(گلک فکر نکنی به یادت نبودما!!!) ولی خدایی باز هم موقع سال تحویل دلم گرفته بود... نمیدونم چرا؟!

ببخشید سرتـونو درد آوردم. شرمنده . بازم براتون دعا میکنم سال خوبی داشته باشید. خـــــوشحالی شما خوشحالی منه . باور کنید جدی میگم. موفق باشید دوستان عزیزم .اگه تونستم از اون حال و هوای بد و غم انگیز بیام بیرون اولین کاری که بکنم اینه که آهنگ وبلاگو عوضش کنم،چون میدونم با این متن ها و آهنگهای غمگین همتونو خسته کردم. (گلک میدونم این آهنگو دوست داری ولی یه آهنگ میذارم که خیلی بیشتر دوست داشته باشی) خاک پای همتــون ; هـادی. یاعلـــی.

............................................................

پاورقی:

این مطلب یه خرده بد آموزی داشت. شرمنده.شما قلیون نکشید و بدون اجازه خانواده جای دور نرید. خطرناکه.


[چهارشنبه 85 فروردین 2] [نظر شما()]

<      1   2   3   4      

uصفحه اول وبـلاگ
u پست الکترونیک من
u شنـاسنـامه مدیر وبلاگ
uکانون هواداران پرسپــولیس
u مدیریت (سایت پارسی بلاگ)
u قــرار دادن وبــلاگ در Home Page
u


آرشیــو وبلاگ

بهار 1385
زمستان 1384

بسم رب الحسین (11 بهمن 84)
پنجم محرم (15 بهمن 84)
این دهه رو به آخره
ده روز عاشقی تموم شد
رفتن یه راه دور واسه هرگز نرسیدن
دوباره دلم واست تنگه (30 بهمن 84)
تفاوت را احساس کنید(4 اسفند 84)
بهـارم رفت (12 اسفند 84)
تهاجم فرهنگی ازاین تابلوتر؟(16 اسفند)
سال هشتاد و چهار (19 اسفند 84)
تنهایی (25 اسفند 84)
بچه های رسانیک (28 اسنفد 84)
اولین روز سال بد نبود (2 فروردین 85)
پسرها از خودتون دفاع کنید (5 فروردین 85)
خاطرات کوه (6 فروردین 85)
ببار بارون (13 فروردین 85)
هنوز چشام بی کلکه (19 فروردین 85)
خدایا تنهاش نذار (27 فروردین 85)
(2 اردیبهشت 85)
تف به این روزگار (4 اردیبهشت 85)
از خانه خرابان جهانم (8 اردیبهشت 85)
یه روز خوب تو مدرسه (12 اردیبهش 85)
این هم جریان کوکا کولا (15 اردیبهشت 85)
بمب گذاری کرمانشاه (19 اردیبهشت 85)


لینک دوستان

ماه پیشونی ... نینا
دلامون که دور نمیشه ... من و گلناز
نمیتونم ببخشمت ... کاپیتان
ورود ممنوع(سبز آسمونی) ... فاطیما
دهکــده تنهــایی
عشق مرگ ... مریم
قـالب های رایگان و کد جاوا
شهر عشق ... الهام
غریبانه ولی آشنا ... عاطفه
نستـــرن
چشمه ای در بهشت ... طاهره خانوم
سیاوش جان و دوستان
کانون هواداران احمد عابدزاده
فقط دخترها وارد شوند
جای خودت نفس بکش ... محدثه و ناهید
پسر جهنمی ... بنیامین
زندگی زیبا ... توحید
خــاطرات هنـــرستان
http://fati.blogfa.com
(حمید)all program just request from me
زیبایی یا زشتی حقیقت ... زهره
همیشه بهار ... کیمیا
مسافر کوی دوست ... حمیده
از جام دل مپرس ... سیمین
بیا هرشب کنار نور یک شمع به فکر پیچک همسایه باشیم ... مارال


لینکستـان

کانون هواداران پرسپولیس
سگی که وارد حرم امام رضا شد و در پای ضریح به گریه نشست!
دانلود آهنگ صیاد از افتخاری
دانلود آهنگ تیتراژ اول متهم گریخت
نظر سنجی بازیکنان پرسپولیس
این صفحه دسکتاپ هم یادگار از طرف من


  ای زن !  
  از فاطمه(س) به تو اینگونه خطاب است:
  ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است