سلام دوستای عزیزم. حالتون خوبه ؟ چه خبر ؟؟؟؟؟ ها ؟ به من چه ؟ آره خب راست میگید به من چه! ببخشید کم پیدام. گرفتارم بدجوری. از یه طرف دوباره تمرین های باشگاه شروع شده از یه طرف تحقیق مدرسه.از یه طرف عشق و عاشقیاز طرف دیگه هم عشق و عاشقی . راستش اصلا حال تایپ کردن ندارم.همین نیم ساعت پیش از باشگاه اومدم. خسته ی خسته . الان هم ساعت ۹ شبه . راستش سوژه ی خاصی واسه آپ کردن نداشتم فقط به خاطر اینکه دیگه صدای دوستداران ما در اومده بود . دو نفر بودند (دوستداران ما رو میگم)() دوستای عزیز لطفا در خبرنامه وبلاگ عضو بشید. اونایی هم که قبلا عضو بودند عضو بشند چون همش پرید. اگه اجازه بدید بنده ی حقیر با تلاوت یک بیت شعر رفع زحمت کنم . این شعر رو بخونید و از زندگی نا امید بشید نمیدونم چرا ولی اینجور شعرا رو خیلی خیلی خیلی خیلی دوست دارم . همه ی دوستام هم میگن . وقتی دفتر شعرمو برده بودم مدرسه همه میگفتن چرا انقد نا امید کننده س ؟! منتظر آپ بعدی باشید. به زودی. این الکی بود. التماس دعا یاعلی
..........................................
در آینــــــــه می نگــــــــــرم از جوانی اثر نیست