سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

آمار وبلاگ
u کل بازدیدها : 154115

u بازدیدهای امروز :3


:: خبرنامه وبلاگ ::

 


:: وضعیت من در مسنجر ::

:: لوگوی رفیق باز ::

زمستان 1384 - رفیق باز سینه سوخته

:: لوگوی دوستان ::









 عنوان مطلب: دوباره دلم واست تنگه

دوباره دلم واسه حرمت چشمات تنگه . دوباره این دل دیوونه واست دل تنگه

وقت از تو خوندنه ستاره ی ترانه هام !

اسم تو برای من قشنگتـــــرین آهنگه...

بی تو یک پرنده ی اسیر بی پروازم

بـا تـــــــــــــــو اما میرسم به قله آوازم

اگه تا آخـــــــــر این ترانه با من باشی ، واسه تو سقفی از آهنگ و صدا میسازم

با یه چشمک دوباره منو زنده کن ستاره ... نذار از نفس بیفتم ، تویی تنهــا راه چــاره

آی ستاره آی ستاره بی تو شب نوری نداره

تویی که عشقمو از نگاه من میخونی ، تویی که تو تپش ترانه هام پنهونی

تویی که همنفس همیشه آوازی ، تویی که آخر قصه ی منو میدونی

اگه کوچه ی صدام یه کوچه ی باریکه ، اگه خونه م بی چراغه ، چشم تو تاریکه

میدونم آخر قصه میرسی به داد من ! لحظه ی یکی شدن تو آینه ها نزدیکه

لحظه ی یکی شدن، میدونـــــــــم نزدیکه ...............

توضیحات:

ستاره : همون عشقمه !

میدونم آخر قصه میرسی به داد من : تا آخرین ثانیه های عمرم چشم به راتم.

لحظه ی یکی شدن : لحظه ای خیالی !

میدونـــــــــم نزدیکه : ... !!!


[یکشنبه 84 بهمن 30] [نظر شما()]

 عنوان مطلب: رفتن یه راه دور واسه هرگز نرسیدن

سلام دوستای عزیزم! خوب هستید ؟ مرسی که به من سر میزنین . ازتون خیلی ممنونم.....میخواستم این آپ رو در مورد آینده و سرنوشت خودم بنویسم ولی ترجیح میدم فعلا ننویسم. بعدا راجع بش حرف میزنیم.فعلا یه موضوع دیگه س. یه موضوعی که تقریبا به آینده ربط داره. دوستای عزیز تا حالا شده یکی رو دوست داشته باشید ولی بدونید که هیچوقت بهش نمیرسید !؟؟ شده ؟ خیلی حس وحشتناکیه . خیلی حس بدیه . دوسش داری  بیشتر از همه کس و همه چیز اما میدونی که اون مال تو نیست !!!!!! چیکار باید کرد ؟! دوست داشتم همینجا اسمشو بیارم ولی خودش ازم خواسته اسمشو تو وبلاگم نیارم. حالا میخوام یه خرده با اون حرف بزنم ! شمام اگه دوست داشتید میتونید بخونیدش.

سلام عزیزم... خوبی؟ خوش میگذره ؟ سرماخوردگیت چطوره ؟ بهتر شدی؟ عزیزم خودت میدونی که خیلی دوستت دارم و میدونی که هیچوقت به هم نمیرسیم. تو اون سر ایران من این سر ایران ! امروز عصر بهم گفتی دستتو باز کن. باز کردم ! وقتی گفتی من الان تو بقلتم واقعا این حس بهم دست داد ! سرت رو شونه سمت راستم بود. دست چپمو آوردم که سرتو نوازش کنم ولی زیر دستم خالی بود. وقتی دستم خورد رو شونه م تازه به خودم اومدم.از اون موقع تا حالا یه سه چهار ساعتی میگذره ،همینطور دارم گریه میکنم. عزیزم  دوستت دارم قد تموم دنیا...... دنیا دیگه مثل تو نداره... نه داره نه میتونه بیاره... دلا همه بی قرار عشقن اما عشقی که واسه تو بی قراره........

حرف تو دلم زیاده اما نمیدونم چرا وقتی میخوام با تو صحبت کنم چیزی رو این زبون لامصب نمیاد !!! حرف باهات زیاد دارم... خیلی. عشق عزیزم دوستت دارم تا آخر عمـر...آهنگ وبلاگ رو هم فقط به خاطر تو عوض کردم. فدات شم. بای.


[چهارشنبه 84 بهمن 26] [نظر شما()]

 عنوان مطلب: ده روز عاشقی تموم شد

سلام دوستای عزیزم.حالتون خوبه ؟ خوش میگذره ؟ چه خبر؟

دهه اول محرم هم که تموم شد ! عجر تموم کسایی که عذاداری کردند با آقا ابی عبدالله (ع) . دیشب که برای آخرین شب زنجیر میزدم خیلی دلم گرفته بود چون من واقعا تو این ده شب حتی یه لحظه هم احساس تنهایی نکردم ! حس میکردم تموم دنیا مال منه . صبح که از خواب بلند میشدم خودمو با یه چیزی سرگردم تا میکردم تا ساعت نه شب که برم تو هیأت ! ساعت یازده هم که هیأت تموم میشد من آخرین نفری بودم که میرفتم خونه.دیروز روز عاشورا بود ! روزی که حس سه سال پیش بازم بهم دست داد. یک روز بارانی یا بهتر بگم طوفانی ! تو کرمانشاه امسال سابقه نداشت اینطور بارونی بیاد. بارون همراه با تگرگ ! مزار شهدا بودیم که شروع کرد به تگرگ باریدن. سیم بلندگو اتصالی کرد و قطع شد . تموم کسایی که واسه الافی اومده بودند فرار کردند ولی خیلیا هم موندند. حاجی (صاحب هیأت، فامیل دورمون) بلند داد زد: اگه روز عاشورا تو صحرای کربلا همچین بارونی میومد آقا امام حسین تشنه از دنیا نمیرفت ! وای خداااااا. همه دیوونه شدیم. باور کنید تگرگ میومد قد یه بیست و پنج تومنی ! یکی داد میزد یاعلی ، یکی داد میزد حسین !!!!! بلندگو هم نداشتیم ولی بازم تا خونه خودمون خوندیم و زنجیر زدیم : حسین حسین ابی عبدالله ، دل شده آشنای تو ! حسین حسین ابی عبدالله  ... وقتی هم برگشتیم تو محل خودمون دیگه مجلس داشت تموم میشد که مثل همیشه آخر مجلس سه ضرب زدیم ! موقع سه ضرب زدن دیگه صفی در کار نیست ! یکی میره وسط ده پانزده نفر هم دورش حلقه میزنن و چندتا از این دایره ها درست میشه. من هم رفتم وسط یکی از همین دایره ها. زیر بارون. کلی سه ضرب زدیم. دیگه نفس نداشتیم که مداحمون گفت تا نفس داری بگو یاحسین (وقتی مجلس میخواد تموم بشه همینو میگیم) که من داد زدم : وای حسین کشته شد ! (این همون حس سه سال پیش بود که داییم این کار رو کرد،اون روز من فقط تماشاچی بودم و گریه میکردم) خلاصه من که اینو گفتم دوباره همه شروع کردند: وای حسین کشته شد وای حسین کشته شد. اینو میگفتیم و زنجیر میزدیم. بزرگ و کوچیک همه گریه میکردن. حرف خیلی زیاده ! میدونم اگه بیشتر بشه دیگه نمیخونیدش !

 یه چیز دیگه بگم و برم. توی این چند شب عشقمو مرتب میدیدم ! آرزو ! عشقی که سه سال باهام بود! چادر خیلی بهش میومد . شب اول که دیدمش نتونستم زنجیر بزنم، رفتم پیش رفیقم (حمید) مداحمونه! گفتم داش حمید نمیتونم زنجیر بزنم .گفت چرا؟ گفتم چشمم راه بد میره حمید هم گفت میدونم چی میگی برو بزن فقط به عشق حسین ! عشقی که دلمو شکست ! در اوج بی کسی تنهام گذاشت ! در اوج عاشقی رو قلبم پا گذاشت ! در نهایت دوست داشتن از دستش دادم. براش دعا میکنم الان با هرکسی که هست خوشبخت بشه ! همیشه از خدا میخوام اون کسی که الان باهاش دوسته واقعا عاشقش باشه نه اینکه ... (هرچند که زیاد مطمئن نیستم باکسی باشه !)

ببخشید سرتونو درد آوردم. اگه قصه براتون میگم حرف دلمه . به شما نگم تو دلم میمونه و دق میکنم. همه اینا رو دارم با بغض مینویسم. انشاالله عذاداریهاتون مورد قبول امام حسین (ع) قرار گرفته باشه و همچنین عذاداریهای ما ! مرسی از نظرای قشنگتون .  یاعلی...

 


[جمعه 84 بهمن 21] [نظر شما()]

<      1   2   3   4      >

uصفحه اول وبـلاگ
u پست الکترونیک من
u شنـاسنـامه مدیر وبلاگ
uکانون هواداران پرسپــولیس
u مدیریت (سایت پارسی بلاگ)
u قــرار دادن وبــلاگ در Home Page
u


آرشیــو وبلاگ

بهار 1385
زمستان 1384

بسم رب الحسین (11 بهمن 84)
پنجم محرم (15 بهمن 84)
این دهه رو به آخره
ده روز عاشقی تموم شد
رفتن یه راه دور واسه هرگز نرسیدن
دوباره دلم واست تنگه (30 بهمن 84)
تفاوت را احساس کنید(4 اسفند 84)
بهـارم رفت (12 اسفند 84)
تهاجم فرهنگی ازاین تابلوتر؟(16 اسفند)
سال هشتاد و چهار (19 اسفند 84)
تنهایی (25 اسفند 84)
بچه های رسانیک (28 اسنفد 84)
اولین روز سال بد نبود (2 فروردین 85)
پسرها از خودتون دفاع کنید (5 فروردین 85)
خاطرات کوه (6 فروردین 85)
ببار بارون (13 فروردین 85)
هنوز چشام بی کلکه (19 فروردین 85)
خدایا تنهاش نذار (27 فروردین 85)
(2 اردیبهشت 85)
تف به این روزگار (4 اردیبهشت 85)
از خانه خرابان جهانم (8 اردیبهشت 85)
یه روز خوب تو مدرسه (12 اردیبهش 85)
این هم جریان کوکا کولا (15 اردیبهشت 85)
بمب گذاری کرمانشاه (19 اردیبهشت 85)


لینک دوستان

ماه پیشونی ... نینا
دلامون که دور نمیشه ... من و گلناز
نمیتونم ببخشمت ... کاپیتان
ورود ممنوع(سبز آسمونی) ... فاطیما
دهکــده تنهــایی
عشق مرگ ... مریم
قـالب های رایگان و کد جاوا
شهر عشق ... الهام
غریبانه ولی آشنا ... عاطفه
نستـــرن
چشمه ای در بهشت ... طاهره خانوم
سیاوش جان و دوستان
کانون هواداران احمد عابدزاده
فقط دخترها وارد شوند
جای خودت نفس بکش ... محدثه و ناهید
پسر جهنمی ... بنیامین
زندگی زیبا ... توحید
خــاطرات هنـــرستان
http://fati.blogfa.com
(حمید)all program just request from me
زیبایی یا زشتی حقیقت ... زهره
همیشه بهار ... کیمیا
مسافر کوی دوست ... حمیده
از جام دل مپرس ... سیمین
بیا هرشب کنار نور یک شمع به فکر پیچک همسایه باشیم ... مارال


لینکستـان

کانون هواداران پرسپولیس
سگی که وارد حرم امام رضا شد و در پای ضریح به گریه نشست!
دانلود آهنگ صیاد از افتخاری
دانلود آهنگ تیتراژ اول متهم گریخت
نظر سنجی بازیکنان پرسپولیس
این صفحه دسکتاپ هم یادگار از طرف من


  ای زن !  
  از فاطمه(س) به تو اینگونه خطاب است:
  ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است